داشتن سر اینکه کی میره سرکلاس و کی نمیره بحث میکردن و کار به دعوا کشید،
منم یه گوشه نگاشون میکردم  هر لحظه به این فکر می کردم که خدا داره الکی هزینه میکنه واسه خلقت، و از شما چه پنهون 
داشتم از اقامت مضحک ام تو دایره ی خلقتش لذت هم میبردم.
اوه بله 
من هم دانشجو هستم 
بله بله 
تکراری 
شب ها دیر میخوابم، چون فرصتش را یافته ام 
کار
امم بله 
تکراری 
موسیقی، فکر، قِر
بله 

پرفکت بودن؟
کپی و تکراری 
حرف، کلمه، ناکافی، آب دهان، دست، تصویر، استیصال
آن هم تکراری 

انسان بودن؟ 
راستی 
چگونه باید تمام این عقوبت را به کسی دیگر نسبت داد؟


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها